پرتاب شده گی با سلیمان راوش
داکتر خاکستر داکتر خاکستر

رفتن بسوی (راست)و یا(چپ) خلاف پیشروی است  سلیمان راوش ـ بازخوانی چپ و راست ـ سایت مشعل

 

                                                                                  

نخست :

فرا رونده گی اندیشوی چیزی نیست جز همین ،یعنی مطلق سازی و گریز از حوزه مسولیت درنقد سیاسی."راوش "با حرف بالا ، ایجاد " حد مطلق" میکند و گذشته چپ را ، دقیقتر مبانی ایجادی حزب را تلویحا " نقد ". بسیار به ساده گی از سر "راست و چپ " میپرد و در همان سطر اول ، "حکم لایزال" میدهد. چپ را در " لنین " مختصر میسازد و میان "دولت رفاه اجتماعی برای مردم "و مفهوم لنینی " دیکتاتوری پرولتاریا  " فرقی نمیگذارد. از مبحث ژرفایی " نظریه انتقادی " یادی نمی کند واین یعنی پرتاب شدگی اندیشوی یا که :استعلا در فضا .

 

دو دگر:

مفهوم کلیدی چپ چیزی نیست جز ، ایجاد امکان توسعه تامینات اجتماعی و حفظ آن به سود آسیب پذیر ترین ها.باقی می ماند ، طبعیتا  شگرد ها و  گزینه های انسان مدارانه  تقرب به اهداف که " تجربه دردناک شگرد های افغانی " آن را میدانید و میدانند که چه خونبار و زیان آلود بود و هیچ سنخیتی با چپ نداشت و اگر داشت " مودل شوروی چپ" بود و با "چپ انتقادی " در تقابل ."راوش ٰ" که با کتاب بی بدیل " نام و ننگ" از " خط سرخ " عبور میکند و صلای عام را به چالش میکشد و جایگه ای می یابد  بایسته ،اینبار و در آن مختصر اما " به حسرتم سوخت " وقتی میبینیم چنان ساده انگارانه  ، دید نیو ایبراایستی  گرداننده گان نمایش جهانی ، عجین با باور های او شده است و  آنهم در پارادوکس با هم وهیچ بدیلی نیز ارایه نمی کند و  به اجتناب از گزینه " چپ وراست " تاکید بسیار دارد .ناگفته پیداست ، درمان بیماری درمانده گان زادگاه ما ،نه آن " چهار دولت خونبار "است که ریشه در " ماسکو " داشت به اضافه خبط های بی شمار آن " جمعیت خواص ،  که "راوش " مشروعیت چپ را از آن استنباط کرده است، و نه " دولت نمایی اسلام گرایان " که ظاهرا مفهم گنگ " راست رادیکال " را در خود حمل میکند، وکیست که اینرا نداند و بر آنهمه خونهای ریخته ،زار نموید و  زار نگرید.و اما چپ را با انهمه " قراعت ناشیانه " چه نسبت ؟ این راوش که آدمی است فرهیخته و سخت کوش ،چراغ افروخته در تاریکی ها ودرساحت پژوهشی تاریخی  دینی صاحب صلاحیت، اینبار اما " تیوری بی خطر "اصدار کرده است ،و ما را بجای " تعمق در سردرگمی " به "سردرگمی " وا میدارد.ازمفاهیم روشن چپ  ،چپ رادیکال ، راست، راست رادیکال، چب استالینی، قراعت لنینی چپ ،نظریه اتقادی وچپ حاکم در اروپا غربی به آسانی میگذرد ،بی هیچ اشاره و ادا ،چنان چون رفتار آب در جوی مست . 

 

سه وگر :

راوش در آن نبشته ، ظاهر با گذشته " تصفیه حساب " میکند ،هر چند  " بطلان پنداری گذشته سیاسی "، اتفاق نادری نیست و اما این " راوش "  که قصد تفنن ندارد و نه هم  عادت به روزمره گی سیاسی  و بیشتر در پی روشنگری و کاوش است ، سطرسطعی آنچنانی برای " نقد  چپ و راست " در تقابل با کتاب " پهنایی و ژرفایی " سیطره اعراب و نام و ننگ  قرار میگیرد و کلامی  است نه بر مقتضای حق . نشان در بی نشانی جستن ،آه در باد هوا فرستادن است .راوش در تبین داده های تاریخی چرا ، اما در اصدار قرار تغیر ،با عصا را میزند ،"مفهوم  چپ " را با فرض های تاریخی و نیز نقد عملگرایی "حزب وطن " که با باری از کژروی ها همراه بود به اشتباه گرفتن،صورت روشن" راوش  نام و ننگ  "را ، مه آلود میکند و صناعتمندی نگارش او را زیان پذیر .اشارتی بود چنین مختصر،روشنگری تیوریک مساله مستلزم پاسخ آفریدگر " نام و ننگ " است ،


February 14th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات